863

ساخت وبلاگ

ذهنم پر حرفه

هی تو ذهنم با خودم حرف میزنم

انگار یه گلوله کاموا انداختن تو مغزم و هی قلش میدن و نخا توی هم گره میخوره

_دیروز و چالشای فرزندی.. پسری نمیخواست بره مهد.. نرفت.. از گوشی محروم شد.. من و باباش با مشاور صحبت کردیم.. راه حل دارد.. و اینکه این بچه از فوت آقاجونش آسیب دیده و باید باهاش مدارا کنیم.. کنار بیاد.

_پسر کوچیکه دیروز عصر دوساعتی گریه میکرد.. و حدسم این بود جاییش درد میکنه.. پروفن دادم و آروم شد.. نصفه شب دیدم چشم راستش یه کم عفونت کرده.. فعلا چیزی نیست و خوابیده.. و کاش جمعه که داداششو بردیم متتصص اطفال.. کوچیکه هم برده بودیم یه معاینه بشه..

_یکی از دوستای مجازی که از زمان بارداری پسر اولی باهم دوستیم و ارومیه هست.. فردا میاد شهرمون..

خیلی دوست دارم ببینمش.. و از اون طرف شدید استرس گرفتم.. همیشه برای دیدار اول اینجورم.. و بعد خیلی اخت میشم و پرحرف..

_چقد از حرف پرم..


برچسب‌ها: من, پسراولی ❤️, پسردومی ❤️

ششم اسفند97...
ما را در سایت ششم اسفند97 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 16:18