835

ساخت وبلاگ

دیروز جلسه اول پیش دبستانی(1) پسرجونم بود

ساعت 9تا 12

و برای جلسه اول آشنایی و یه جورایی جشن ورود ایده خوبی طراحی کرده بودن

کلاس 3ساعته مادر و کودک.

بچه ها با ماماناشون بیان و تمام فعالیت های مهد و بازی ها و کاردستی ها رو با مامان انجام بدن..

آشنایی با نظم و صدای زنگ کلاس و...

تا اینجا راضی بودم از شیوه برخورد و متدهاشون..

ان شالله بعد از این هم همین باشه..

مربی پسری، خانم متولد 80 هست..

دهه هشتادی ها چه بزرگ شدن :))

یه قسمت از کارگاه گفتن بچه ها و مامانا دستاشونو بذارن کنار هم و روی کاغذ بکشن و بعد بچه ها دستا رو با وسایل و اکلیل و رنگ و دکمه هایی ک داده بودن تزیین کنن

مربی گفت بعد این برگ رو میچسبونیم بالا نیمکتتون هروقت دلتون تنگ شد نگاه به دست مامانتون کنین..

پسرکم چنان بغضی کرد و چشماش پر از اشک شد.. :(

بغلش کردم و گفتم مامان من که اینجا پیشتم..

امیدوارم بعدا ک هرروز اومد مهد یادشو این حرف مربیش نباشه.

خانم میم چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ 8:47

ششم اسفند97...
ما را در سایت ششم اسفند97 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 26 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 19:18