اینکه بعد این همه سال که عمر از خدا گرفتم برای اولین بار سال تحویل خواب موندم
رفتم دوتا جوجه هامو خواب کنم خودمم همراهشون غش کردم و هرچی صدام زده بیدار نشدم
اول و دوم عید ناهار دعوت خاله های همسر بودیم و هستیم
پنجم عید پسرخاله ی همسر
فعلا همین..
تو جمعشون خوش میگذره ولی همه از دم تحصیلات بالا و شغلای رده بالا.. گرچه خیلی تواضع دارن ولی من کنارشون هول میکنم..
ششم اسفند97...برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 51